۱۳۸۹ دی ۴, شنبه


شروع کرده ام به ترجمه. هم کار یک کتاب را که ایران که بودم با انتشاراتیش صحبت کردم و تقریبا قرار مدارمان را گذاشتیم، هم تکه های ریز ریز برای ویکی پدیای فارسی.
و حالا که باید لغت های فارسی رشته اختصاصیم دم دستم باشد که جمله ای را که معنیش را می دانم بدون دیکشنری ترجمه کنم می فهمم که وقتی به زبان دوم فکر کنی، در ابراز خودت به زبان مادری ضعیف می شوی.
برای من اینطوری بود که یادم نیست از کی لغتهای جدید انگلیسی را توی متن می فهمیدم یا با لغتهای هم معنی انگلیسی دیگر. کم کم آنهایی که از فارسی یاد گرفته بودم هم ارتباطشان با فارسی برایم قطع شد. شاید هر از گاهی که حرفهای عاشقانه را به انگلیسی می زدم، یا توی ذهنم بحث های جدی سر کار را به انگلیسی آماده می کردم می فهمیدم که یک اتفاقی دارد می افتد، ولی خب وقت دقیقی که نداشت. اینطوری شد که لغتها خودشان جان گرفتند. مستقل از معنایشان در فارسی. و اینطوری شد که کم کم یک سری خطوط ارتباطی بین دو زبان توی سر من از بین رفت.
خیلی حسی به این ماجرا نداشتم چون وقتی داری به فارسی حرف می زنی یا نوشته های خودت را می نویسی، آغاز ماجرا از توی دل و مغز خودت است. لغتها هم می آیند بی آنکه خیلی کمبودی حس کنی.
ولی ترجمه فرق می کند. موقع ترجمه نوشته های کس دیگری را در یکی از زبان ها می خوانی خوب هم می فهمی. آنقدر خوب که نه لازم است جمله ای را دوباره بخوانی، نه لازم است ذره ای مکث کنی. ولی مشکل وقتی پیش می آید که می خواهی این مفهوم را ببری به آن یکی زبان. اینجاست که به آن پلهای ارتباطی که به تدریج قطع شده اند احتیاج داری.
خوبیش این است که احساس می کنم دوباره ساختن پل ها با تمرین آنقدری طول نمی کشد. حداقل من که حس می کنم زود راه افتاده ام. تنها خطر این است که زیادی به خودت مطمئن شوی و کمتر از آنی که لازم است فرهنگ لغات را باز کنی. مثلا من هر از گاهی فکر می کنم که فلان لغت را مجبورم جمله کنم چون فارسیش را نداریم. ولی واقعیتش این است که داریم، خوبش هم داریم. برای همین به نظرم وقتی در ترجمه تازه کاری، باید بیشتر از آنچه که فکر می کنی نیاز داری از فرهنگ لغات کمک بگیری.

یک پیشنهاد حاشیه ای ولی مهم هم اینکه به نظرم نوشتن در ویکی پدیا فارسی کلا کار خوبی است. وقت کردید هر از گاهی یک چیزی در محدوده تخصصیتان بهش اضافه کنید.

کمی جزئی تر اینکه از فرهنگ هزاره و فرهنگ علوم انسانی داریوش آشوری استفاده می کنم. دومی ترکیبات جدیدزیاد دارد که لذت می برم ازشان ولی کمی نثر را سنگین می کنند. هنوز راحت نیستم باهاش خیلی. ولی فرهنگ هزاره بسیار بسیار منبع خوبی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر